انقلاب دینی برای "شعور، شرف، شکم" (استکبار جهانی و شکستهایش، واقع بینی یا توهم؟)
نشست بسیج دانشجویی _ بمناسبت پیروزی مرحله نخست "انقلاب اسلامی"_ ۱۳۹۶
بسمالله الرحمن الرحیم
سختافزاری به نام جمهوری اسلامی و یک نرمافزاری به نام ایدئولوژی و مکتب انقلاب تأسیس شد، تحکیم شد و امروز به دست شما رسیده است تا این سؤال دوباره مطرح بشود که دوستان پرسیدند در ذیل آن پرسیدند که در ذیل عنوان نقش جمهوری اسلامی در تغییر نظام استکباری عالم و نقش دانشجو، نقش شما گفتگو بشود. خود این عنوان نشان میدهد که شما چندتا گزاره را به عنوان گزاره مبنا به آن توجه دارید و پذیرفتید. یکیاش این است که جمهوری اسلامی باید یک نظامی باشد که در ساختار و ساختمان جهان نقش داشته باشد و نقش دارد. یک دولت – ملت، یک کشور کوچک محدود به مسائل داخلی خودش نیست یک کشور عادی، یک نظام سیاسی معمولی مثل بقیه و اغلب نظامهای دنیا که نقشآفرین نیستند بلکه بازیچهاند. خیلی زور بزنند بازیگر هستند اما کارگردان نیستند معنیاش این است که توقع شما به عنوان بچههای این نسل، در پایان دهه چهارم انقلاب این نیست که این حکومت و این کشور یک کشور معمولی در ردیف کشورهای درجه 2 و 3 باشد بلکه یک کشور درجه یک است و در انقلاب و در سطح اول، ساختارسازی در جهان تعریف میشود چون این خیلی مهم است چون خیلی از کسان در خود جمهوری اسلامی حتی داخل حاکمیت هستند و از اول انقلاب هم این رویه بوده که اصلاً قرار نیست جمهوری اسلامی یک کشور فوقالعاده باشد یک کشور نقشآفرین و نقشساز باشد. ما میخواهیم یک کشور معمولی باشد که در جرگه و ردیف سایر کشورها و به قوانینی که ارباب قدرت در جهان نوشتهاند چندتا کشور خاص و چندتا حکومت خاص نوشتند تسلیم باشیم و عمل کنیم و دنبال دردسر نباشیم، به عبارت دیگر ما مسئولیتی در باب مبارزه با ظلم نداریم حتی اگر به ملت خودمان هم گاهی ظلم شد تا میشود زیرسبیلی رد کنیم! این که بخواهیم ضد ظلم باشیم درگیر بشویم مقاومت کنیم، ضد حمله باشیم، اینها به دردسرش نمیارزد و ما اساساً دنبال یک چنینی تعریفی از ایران و از جمله جمهوری اسلامی نیستیم خب یک اشخاصی هستند که چنین تعریفی دارند و معتقدند که از خیلی چیزها میشود عقبنشینی کرد نه تنها از شعارها بلکه از حقوق مسلّم ملّت، یک جاهایی میشود عقب رفت و این عقب رفتن و این عقبنشینی گرچه از شرف و از شعور ملّی و شرف ملی در مورد شما سرمایهگذاری کنیم و کوتاه بیاید ولی به شکم ملی رسیدگی میشود و یک مقداری شکم آباد میشود. خب یک چنین دیدگاهی ما داریم. این شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل را داریم، این شعار دفاع از امت اسلامی و دفاع از مستضعفین باعث میشود که برای خودمان دردسر درست کنیم این توهم را هم دارند اگر تسلیم شوند و سازش کنند هزینه ندارد ولی اگر چالش کنند هزینه دارد. و به گذشته تاریخ ایران نگاه نمیکنند که ایران دویست سال سازش کرد، 150 سال سازش کرد و نوکر بود و دهه به دهه عقبنشینی کرد و دنیایش خرابتر شد. با روسیه تزاری، با انگلیسیها و بعد با آمریکاییها اربابان آمریکاییاش مدام کوتاه آمد، سازش کرد، تسلیم شد، با این شعار و با این توهم و با این وعده که اقلاً شکممان سیر میشود. به اندازه کل ایران کنونی از ایران جدا شد و قبل از کمونیستها به دست انگلیسها و روسیه تزاری افتاد! و در داخل ایران کسانی بودند و در حاکمیت قاجار و بعد پهلوی که یک عدهای جاسوس و دست پرورده اینها و نوکر و نوکرزاده اینها بودند یک عدهای که جاسوس نبودند توجیهات روشنفکری کردند استدلال شبهه مذهبی حتی کردند که مقاومت و مبارزه ارزش ندارد نمیارزد. همین که یک کمی خسته بشوی و وا بدهی و از کرامت و بعضی از حقوقمان بگذریم درست است که به شعور ملی و شعور ملت ما توهین شده، درست است که به شرف ملت ما توهین میشود اما در عوض شکمها سیر میشود! بعد از 100- 150 سال دیدیم که شکمها هم سیر نشد با این که میلیاردها دلار نفت زیر پای این ملت بود همهاش غارت شد و رفت! مردم در لحظهای که انقلاب شد سال 57 به لحاظ اقتصادی، صنعتی و علمی یک کشور درجه 3 و 4 بود، آنچه که دادند دادند و آنچه که قرار بود بگیرند نگرفتند. اما این توهم همچنان دست بهیقه حتی به اصطلاح نخبگان و حتی داخل حکومت هست و کسانی را رها نکرده است که سازش هزینه ندارد اما چالش هزینه دارد. در حالی که اگر واقعبین باشیم تاریخ دارد به ما میگوید که هزینه سازش بیشتر است چون وقتی بر تو سوار میشوند و مسلط میشوند تا سواری نگیرند که رهایت نمیکنند تا همه چیزت را نگیرند رهایت نمیکنند آخرش هم سراغ دین و فرهنگ و ناموس تو هم میآیند! اول از نفت و منابع شروع میشود بعد سراغ همه چیز میآیند. چنان که وقتی انگلیسها رضاخان را آوردند با شعار امنیت، پیشرفت، توسعه، تمدن و... بود، امنیت، نظم و اینها بود اول هم که با مذهب مبارزه نکرد حتی مذهبنمایی هم کرد. انگلیس به آنها گفت اول باید اینطوری باشید وقتی که خوب بر کشور و همه منابع کشور و بعد هم نفت مسلط شدند بعد سراغ دین و ناموس و مذهب مردم هم آمدند گفتند زنانهایتان باید بیحجاب بشوند آخوندها هم خلع لباس بشوند ما آخوند نمیخواهیم مجلس روضه امام حسین هم ممنوع و تعطیل است. خب شما که بر کشور ما مسلط شدید بیایید بخورید، به لباس زنان چه کار دارید؟ به روضه امام حسین چه کار دارید؟ گفت کار داریم. الان این ملتهایی که در منطقه هستند و هزینهای که باید سر وقت میدادند ندادند و به موقع مقاومت نکردند اینها به لحاظ مادی بیشتر هزینه دادند یا ملت ما که به موقع آنهایی که اهل عمل بودند نه همه، ایستادند و هزینه دادند. هم جلوی شاه، هم در جنگ و هم در همه مسائل. این برداشت است. خب 8 سال دفاع مقدس جنگ بود، همه دنیا با ما میجنگید واقعاً جنگ جهانی بود بچههای ما از 10- 15 کشور اسیر گرفتند، همه شرق و غرب کنار صدام بودند. در کل دنیا فقط سوریه با ما بود و کمک میکرد. همه با هم علیه ما بودند چپ و راست. خب ما دویست و خوردهای هزار در انقلاب و جنگ شهید دادیم ولی این عزت، استقلال، پیشرفت، دفاع و امکانات رسیدیم به تحریم و مشکلات. عراق این طرف ما بود و افغانستان آن طرف. اینها حدود 1 تا 5/1 میلیون کشته دادند چند میلیون مجروح و آواره و مفقود و آواره دادند و الآن چه دارند؟ آمریکا در بمباران اتمی ژاپن، نیم ساعت نزدیک 250 تا 300 هزارتا آدم را کشت! ژاپنیها را زنده زنده سوزاند. در یک لحظه. ژاپن به اندازه کل شهدای ما در انقلاب و جنگ در یک لحظه کشته دادند و بعد هم آمریکاییها بر ژاپن مسلط شدند تا همین الآن ژاپنیها استقلال ندارند، دولت مستقل، ارتش مستقل ندارند. این یک نکته. پس ما این دوتا خط را داشته باشیم. کسانی میگویند شما میگویید نقش جمهوری اسلامی در تغییر نظام استکباری جهان یعنی چه؟ ما هیچ نقشی نداریم و نباید هم داشته باشیم! حرفهای گنده گنده زدن چیست! اگر چنین شعارهایی دادیم اشتباه بوده، افراطی بوده، شعارهای امام(ره) برای دهه 60 بوده، تمام شد! نکته دوم این است که وقتی میگوییم جمهوری اسلامی به عنوان دولت و حکومت و یک انقلاب، حکومت انقلابی چنین وظیفهای دارد معنیاش این است که جمهوری اسلامی را از انقلاب اسلامی نمیشود تفکیک کرد. شعارهای انقلابی که از همان اولی که علیه شاه شروع شد از همان موقع هم بر علیه آمریکا و اسرائیل هم شعار مردم شعار میدادند امروز ایران فردا فلسطین؛ شعار مرگ بر آمریکا از توی انقلاب بود بعد از انقلاب درست نشد. از همان سال 56- 57 که امام گفت اسرائیل باید از بین برود، امام(ره) این را از سال 40 گفت. اینها شعارهای اصلی انقلاب است بعد میگویند شعارهای انقلاب نیست! اگر هم بوده شعارهای انقلاب بوده، شعارهای نظام نیست. نظام باید تابع نُرمهایی باشد که ملّتها تعیین کردهاند یعنی نظام از انقلاب جداست! انقلاب سال 57 تمام شده بعد از آن نظام شروع شده و نسبتی هم بین نظام و انقلاب نیست! این دیدگاه، دیدگاه امام(ره) نیست. دیدگاه انقلاب این است که نظام جمهوری اسلامی تداوم انقلاب اسلامی پس از پیروزی است و باید با همان روح انقلابی و نگاه انقلابی به مسائل نظامسازی و دولتسازی در داخل و تمدنسازی در اِشِل تاریخی و مواضع انقلابی در سطح بینالملل باشد و اصلاً در قانون اساسی جمهوری اسلامی اینها آمده که جمهوری اسلامی در حد توان خود مسئول مبارزه با استکبار جهانی است این جزو وظایف آن است این در قانون اساسی ما آمده است همه جهان با ما مربوط است.
گزاره دیگری که دوستان در این عنوان تعیین کردند باز باید به آن توجه داشت این است که جهان به دست جهان اداره نمیشود. جهان به دست چندتا قدرت فاسد دارد اداره میشود نه این که آنها بر کل جهان مسلط هستند و همه چیز را دارند مدیریت میکنند! نخیر، چنین توانی ندارند اگر داشتند نه ایران را از دست میدادند نه عراق را، نه سوریه را، نه غزه را، نه لبنان را، نه افغانستان را، اینها را از دست نمیدادند بلکه همه اینها را در ظرف این دو – سه دهه به اردوگاه انقلاب اسلامی ملحق شد. یمن، حیاتخلوت آمریکا و آل سعود بود ولی امروز پایگاه انقلاب اسلامی است. عراق دست صدام و بعد هم دست آمریکاییها و ناتو و انگلیسیها بود ولی امروز دست انقلاب اسلامی است. 6 سال است که میخواهند سوریه را بگیرند و 5- 6 سال است که در عراق و سوریه جنگ جهانی در جریان است که این همان ادامه جنگ 8 ساله است! جبهه آن گسترش پیدا کرد و الا دشمن همان دشمن است، عراق را نتوانستند سوریه را نتوانستند، عراق را هم از دست دادند یمن را هم از دست دادند افغانستان را هم مجبور شدند خالی کنند غزه و فلسطین را هم بر آنها مسلط نیستند لبنان هم از توی حلقوم آنها بیرون آمد اینها شکننده هستند اما در عین حال، سؤالی که دوستان کردند که راجع به آن بحث بشود این است که یک نظام استکباری وجود دارد که در سطح جهان دارد عمل میکند در دهها کشور شکنجهگاه و پایگاه دارند و در دهها کشور مسلط هستند و دستور میدهند. مثل زمان شاه که به ایران دستور میدادند. ایران هم یکی از این نوکرها بود. بعضیها حتی در داخل کشور و در داخل نخبگان حکومتی این را هم منکر هستند بعضیها صریح میگویند که استکبار جهانی یعنی چی؟! نظام سرمایهداری جهانی یعنی چی؟ صهیونیسم چیست؟ میگوید شماها متوهم هستید خیال میکنید یک اتاق فرمانی هست آنجا یک عده صهیونیست و فراماسونر و مستکبر و شیطان و اجنه آنجا جمع هستند و آنجا هر روز دارند برای کل جهان برنامه مینویسند که کجا را چقدر غارت کنیم؟ کجا را کودتا کنیم، رسانههایمان چه میگویند؟ و... نخیر آقا، این خبرها نیست یک جریان آزاد علم و ثروت و قدرت است و این یک سیر طبیعی دارد هرجا شیب قدرت و ثروت و علم به یک سمتی رفت خب شیب که به یک سمت رفت قدرت و ثروت و علم و تکنولوژی و رسانه هم به آن سمت میرود. ثروت هر دو – سه قرنی بطور طبیعی یک جور منتقل به یک سمت و نقطهای از جهان میشود استکبار و استثمار نیست. یکی دو قرن، سه قرن، بستگی دارد به نوع مدیریت و زمینه و کارکردها و ضد کارکردها و ساختارها، بعد هم تغییر میکند و شیب به سمت دیگری میرود. این که مدام غرب، شرق، جنوب، شمال، استکبار، ضد استکبار، این حرفها چیست؟ اصلاً اتاق فرمان ضد استکباری وجود ندارد، اتاق فرمان صهیونیزم جهانی، سرمایهداری و... این حرفها چیه؟ خب اینها اینطوری حرف میزنند و بعضیهایشان اساساً به آنها سفارش شده که یک چنین تحلیلی را ارائه بدهند برای خام کردن ملتها و بخصوص جوانانی که دهههای گذشته را ندیدند، ایران زمان شاه را ندیدند، که مفهوم استقلال و استعمار یعنی چه؟ آزادی و استبداد یعنی چه؟ امروز بالا و پایین، از همه چیز انتقاد میشود نمیدانند که در دورهای که انگلیس و آمریکا و اسرائیل بر ایران مسلط بودند دهها هزار مستشار بر همه چیز این ملت حاکم بود یک کلمه دوپهلو که به یکی از ردههای چندم حاکمیت بخورد زندان و شکنجه داشت. توضیحالمسائل امام که عبادت و نماز و روزه و نجاست و طهارت بود میگرفتند بین 6 تا 9 ماه بازداشت و کتکخوردن داشت. اوضاع اینطوری بود. نمیداند که وضعیت استقلال، آزادی، وابستگی، تحقیر چه بود؟ غارت یک ملت و تحقیر یک ملت یعنی چه؟ بعد هم یک جوری وانمود میکردند معمولاً وقتی میخواهند یک چیزی را خراب کنند یک تعریفی از آن به دست میدهند که مسخره است که هیچ وقت گویندگان و فاعلان آن چیز این حرف را نزدند. کسانی که میگویند استکبار جهانی و سرمایهداری جهانی وجود دارد منظورشان این نیست که 8 – 9 نفر هستند که هر روز صبح از این طرف دنیا بلند میشود با همدیگر یک جلسهای را تشکیل میدهند و این 7 – 8 میگویند این کار را بکن، آن کار را بکن، تصویر کارتنی و کاریکاتوری درست کنند بعد مسخره کنند! نه، منظور این نیست، منظور آن است که خودتان هم میدانید چیست. بزرگترین رسانههای دنیا، بزرگترین کمپانیهای سینمایی دنیا، بزرگترین کارخانهها و کمپانیهای اسلحهسازی دنیا، بزرگترین کمپانیهای پورنو و گسترش فحشا، بزرگترین بانکهای دنیا و بعد مشهورترین دانشگاههای آمریکا و انگلیس، بروید ببینید پشت سر آنها چه کسانی هستند؟ بیشترین روزنامهها و خبرگزاریها به چندتا کمپانی وصل میشوند؟ هیئت امنای اینها چه کسانی هستند؟ بعد آنهایی که رئیس جمهور در آمریکا سر کار میآورند و عضو وارد کنگره میکنند و سنا و بیا و برو، آنها چه کسانی و چه جریانهایی هستند؟ بعد میبینید که واقعاً اتاق فرمان وجود دارد. 7 – 8 نفر نیستند بلکه چند هزار نفرند، حلقه دوم چندده هزار نفر هستند. حلقه مرکزی چند صد نفر هستند. یعنی شما مجموع بانکهای آمریکا را که میبینید، میبینید ته آن یک عده محدودی هستند. کمپانیهای سینمای هالیوود بزرگترین کمپانیها را میبینید هیئت امناءهایشان یکی هستند، یک جمع محدودی هستند، سرمایهداران یهودی، یعنی همه صهیونیست هستند که غالباً مذهبی هم نیستند. یهودی را به عنوان نژاد و به عنوان آرم میبینند نه به عنوان دین! و الا اگر کسی واقعاً پیرو حضرت عیسی و موسی(ع) باشد این جنایات را نمیکند. خب پس این که میگوییم استکبار جهانی، بعضیها میگویند نظام استکبار جهانی وجود ندارد! بعضیها هم از آن طرف آن را درشت میکنند و میگویند نظام استکباری، جهانی است شوخی نیست! از پسِ آن برنمیآییم بیخود دست و پای مذبوحانه نزن، اینها شکست ناپذیر هستند هر دویش دوتا تز خطرناک است. وقتی صحبت از تغییر نظام جهانی دارید میکنید یعنی هم نظام جهانی استکباری وجود دارد منتهی نه با آن تعریف مبتذلی که شما میکنید و در عین حال این نظام شکستپذیر است. در این سه – چهار دهه، از چندین جبهه انقلاب ما آنها را شکست داده و عقب زده است. ما در این 3 – 4 دهه، ما مدام جلو رفتیم و اینها عقب رفتند شکستپذیر هستند.
نکته بعدی، بله اسکتبار جهانی هست ولی نظام نیست! مستکبرین پراکنده هستند. بله مستکبرین هستند ولی این مستکبرین نظام تشکیل دادند. یعنی به هم وصل شدند شبکه شدند هوای همدیگر را دارند، تصمیم میگیرند بانکهای بزرگ، بانکهای کوچک را تحت فشار میگذارند و تهدیدشان میکنند و در تحریم آنها را مجبور میکنند که با اینها همراهی کنند. در حوزه سینما و حوزه اینترنت، مولدترین پایگاهها را تشکیل دادند، در عرصه سینما، انیمیشن، فرهنگسازی، تعریف سبک زندگی، مؤثرترین کارها را انجام دادند چون میآیند آدمهای هنرمند و آدمهای دانشمند را استخدام میکنند و خیلی از دانشمندان و هنرمندان جهان هستند که تخصص دارند ولی به هیچ چیز عقیده ندارند جزو زندگی و منافع خودشان. اصلاً کاری ندارد مثل بازار بردهفروشها سر بازار منتظر است یکی بیاید او را بخرد و استخدام کند! آقا شما دا نشمندی، ریاضیدان هستی، فیزیکدان هستی، متخصص کامپیوتری؟ بله. با ما میآیی کار کنی؟ نمیپرسد که شما کی هستید من باید چه کار کنم؟ این کار علیه انسان است یا به نفع انسان است؟ میگوید که چقدر میدهی! من فروشیام. دانشمند فروشی! هنرمند فروشنده! و به اینها اکتفا نمیکنند. اینها در ورزش و همه مباحث میروند. یعنی بعضی از مشهورترین هنرپیشههای زن و مرد را برمیدارند مستقیم به سازمان سیاه میفرستد که مثلاً تو برو افغانستان، تو برو سومالی و... این کارهایی که میکنیم تبلیغات کن. در رسانه ها آنها را میشناسید. سراغ مشهورترین فوتبالیست جهان میرود که نه سیاست سرش میشود نه مذهب سرش میشوئد نه تاریخ، هیچی، از او یک فیلم مخفی میگیرند، در عین حال طرف مسائل اخلاقی دارد از او فیلمی تهیه میکنند از یک طرف پیشنهاد پول و از یک طرف تهدید، بعد میگوید برو تبلیغ صهیونیزم بکن، خواننده، هنرپیشه، ورزشکار، اینهایی که در افکار عمومی و پیش عوامالناس بیشترین جاذبه را دارند بعد در همه کار دخالت میکند. مثلاً در فوتبال – فیفا – و کارهای دیگر، من فیفا را گفتم که این آخرین نمونه رشوههایی که مقامات 1 و 2 و 3 فیفا، همه میگیرند منتهی اینها سر یک قضیهای رقابت داخلی بینشان افتاد ببینید چطوری همدیگر را لو دادند که رئیس فیفا چقدر پول میگیرد! او هم گفت تو هم اینقدر میگیری و... یعنی تمام مسابقات ورزشی بینالملل، مسابقات جهانی المپیک، کاملاً سیاسی است. یعنی این هم جزئی از پروژه حکومت بر جهان است منتهی خب با احتیاط پیش میرود. آخرین نمونه آن دوتا فوتبالیستهای ایرانی را توی این تیمهای خارجی بردند، بردند با اسرائیلیها مسابقه بدهند بعد هم برایشان نوشتند که ورزش سیاسی نیست بیخود سیاسیاش نکنید. آنها متعهد با باشگاهشان هستند باید به تعهداتشان عمل کنند. خب شما متعهد به باشگاه هستی متعهد به ملت خودت نیستی؟ مگر متعهد به خدا نیستی؟ مگر متعهد به مظلوم نیستی؟ متعهد به باشگاهی یعنی متعهد به پولت هستی. ببینید همه هنرمندان و همه ورزشکاران، همه خوانندگان، همهشان در تمام دنیا متعهد هستند منتهی بعضیها به حقیقت و عدالت هستند و بعضیها متعهد به شکم و پول و دلار و شهوت و شهرت هستند. همه متعهد هستند. دنبال هنر متعهد هستید یا هنر آزاد؟ اصلاً هنر آزادی وجود ندارد. هنر متعهد به عدالت یا هنر متعهد به نفسانیت و منافع خودت؟ تو هم متعهد هستی منتهی تو متعهد به ارزشهای پست هستی. او هم متعهد است. حالا جالب است چقدر از فوتبالیستهای درجه یک جهان، همین الآن در آمریکای لاتین، در اروپا و در آفریقا اعلام میکنند ما هرگز راضی نیستیم با آمریکا بازی کنیم با این که نه بعضیهایشان مسلمان هستند و نه به فلسطین و اسرائیل کاری دارند. میگویند ما کنار انسان مظلوم میایستیم برای من مدالی که به گردن من بیندازند تازه اگر برنده بشویم این مدال، آلوده به خون دهها هزار فلسطینی است وقتی میروید این مدال را میگرفتید که نگرفتید، اگر مدال هم بگیری، در دریای خون هزاران کودک یتیم شناور شدی. مسئله این است. من به اینها کاری ندارم اینها قابل این حرفها نیستند من به آنها کار دارم که حتی ورزش، فوتبال و فیفا همه را سیاسی کردند، کلاً سیاسی است، اصلاً مدالآوری سیاسی است. این را بدانید آمریکا و شوروی آن موقع که بین شرق و غرب جنگ سرد بود پروژه سیاستمدارانش این بود که باید بیشترین مدالها را بیاورید چون وقتی در ورزش قهرمان شدید در دنیا همه میپذیرند که اینها رئیسهای دنیا هستند. یعنی مدالآوری هم سیاسی است. این که المپیک در کشور ما باشد یا نباشد مسابقات جهانی اینجا باشد آن هم سیاسی است، آثار سیاسی دارد خیلی از کشورها هستند مشکلات مالی دارند، برزیل یک عالمه بدهی و میلیاردها دلار بدهی و گرفتاری دارد مردم آن گرسنه هستند مسابقات جام جهانی و المپیک را آنجا برگزار کرد که ملتش هر روز هزار هزار بیرون میآمدند که ما گرسنه هستیم این همه خرج چی میکنید؟ فوتبال چیه؟ آنها میگفتند فوائدی سیاسی و اجتماعی دارد! میخواهم بگویم بازیای نیست که سیاسی نباشد خودشان سیاسیتر از همه هستند. چطوری محروم بکنند؟ چطوری تحریم کنند؟ مدام تررویستی است. شما باور نکنید که امروز هنر، سینما، موسیقی، ورزش در عرصه بینالملل اینها غیر سیاسی است و واقعاً طبیعی و فقط بر اساس معیار صلاحیتها و جذابیتهای واقعی و طبیعی پیش میرود آنها هست باید باشد و الا بازار آن نمیگیرد، آنها هست اما واقعاً اتاق فرمانی هم هست. پس یک عده میگویند استکبار اتاق فرمان ندارد. یک عده میگویند جمهوری اسلامی نقشی در این مناسبات نباید داشته باشد، یک دیدگاه و جریان انحرافی این است که اصلاً استکباری وجود ندارد استعمار و استکبار چیست؟ چنانچه که بعضی از این تیپها در کتابهایشان نوشتند که الآن هم جزو مسئولین هستند نوشتند استقلال، یک مفهوم تحت تأثیر القائات چپ و مارکسیستها است استقلال چی هست؟ استقلال یعنی انزوا. جهان نظام یکپارچه است یک عده رئیس هستند یک عده مرئوس هستند تابع باید باشید. واقع بین باشید! خب واقعبین باشید آن واقعیت را دیدید که اینها بر جاهایی مسلط هستند این واقعیت را ندیدید که در این 30- 40 سال انقلاب ما، اینها را چند بار پوزشان را به خاک مالید و عقبشان زد. این مگر واقعیت نیست؟ خب شما یک کم واقعبین باشید. 5تا شکست اسرائیل برای اولین بار در تاریخ خود یک واقعیت است چرا آقای واقعبین این واقعیت را نمیبینید؟ ایران و عراق و یمن و از چنگ آمریکا و انگلیس بیرون آمد این واقعیت نیست؟ واقعبین باش. خب استکبار نداریم! استقلال معنی ندارد! شما با طرح این عنوان در برابر این جریان هم موضع گرفتید. یا عرض کردم میگویند استکبار هست ولی نظام استکباری نیست! یک دیکتاتوریهای منطقهای و پراکنده هست اما لزوماً اینطوری نیست و ما میتوانیم از لای این تور رد شویم. ما میتوانیم کلاه اینها را برداریم و وانمود کنیم امتیازاتی بدهیم و اینها نفهمند. نه آقا استکبار هست و نظام استکباری هم هست ولی این نظام شکستنی است.
پیشفرض شما بر این عنوان این است که جمهوری اسلامی با موضع انقلابی میتواند این نظام را تغییر بدهد این نظام قابل تغییر است و پیشفرض دیگرتان این است که دانشجو یعنی شماها در این تغییر نقش دارید و این هم خیلی مهم است. بعضیها میگویند دانشجو به این کارها چه کار دارد؟ درس خودت را بخوان مدرکت را بگیر و دنبال کارت برو مدام شعار ضد استکباری به تو چه مربوط است؟ حالا از این طرف وارد بشویم آیا میشود دانشجوی مسلمان یا مسلمان بود و به استکبار و استعمار و استبداد کاری نداشت میشود متدین بود و سیاسی نبود و انقلابی نبود، میشود تا اینجا به زیارت امام رضا(ع) آمد و تا آخر عمرت هم نفهمی که امام رضا(ع) راجع به ظلم چه ظلم محلی، خانوادگی، منطقهای، ملی تا ظلم بینالمللی و جهانی چه گفته است؟ میشود؟ خب شده! خیلیها هستند که به امام رضا(ع) میآیند و نمیدانند که امام رضا(ع) میفرماید ظلم و تسلیم در برابر ظلم، در سطح منطقه و جهان و در سطح خُرد تا داخل خانواده چه آثار مخرب دنیوی و اخروی دارد و نمیشود مسلمان بود و احساس تکلیف برای مبارزه با ستم و ظلم نکرد. یک جمله از رسول خدا نقل میکنند که اسلام و تشیّع بدون ایمان به این گزاره معنا ندارد و آن که ایشان فرمودند «إیّاکم و ظلم» از ظلم بپرهیزید، از ظلم کردن به دیگران فرار کنید و هجوم ببرید به ظلم کردن دیگران. یعنی نه ظلم کنید نه ظلم بپذیرید. اگر ظلم هم بپذیرید ظالم هستید فقط مظلوم نیستید ظالم هم هستید. پیامبر(ص) فرمود کسی که ظلم را میپذیرد یعنی تن به استعمار میدهد ملتی که تن به استکبار و استبداد میدهد این ملت فقط مظلوم نیست ظالم هم هست. چون به خودش ظلم کرده و به همه مظلومان پس از خودش ظلم کرده، چون در برابر ظالم کوتاه آمده و او را تشویق کرده که دیدید به ما توانستید ظلم کنید به بقیه هم میتوانید ظلم کنید! «إیّاکُم وَالظُّلمَ؛ فإِنَّهُ یُخَرِّبُ قُلوبَکُم، کَما یُخَرِّبُ الدّورَ» خط قرمز، ظلم است. هم ظلم کردن و هم ظلمپذیری. حقوق را رعایت کنید. هم حقوق بشر و هم حقوق خودت به عنوان خودیترین بشر که خودت باشی. بعد فرمودند که ظلم فقط دنیای شما را خراب نمیکند قلبهایتان را هم فاسد و خراب میکند. شخصیت انسانیتان هم ازهم میپاشد «یُخَرِّبُ قُلوبَکُم، کَما یُخَرِّبُ الدّورَ» ظلم فقط خانههایتان را خراب نمیکند، فقط اقتصاد و سیاست خارجیتان را نابود نمیکند، فقط نفتتان را غارت نمیکنند، فقط حقوق مالیتان را بالا نمیکشند بلکه «یُخَرِّبُ قُلوبَکُم» قلبهایتان را تخریب میکند، روحتان را فاسد میکند. ایمانتان را از دست میدهید، فرهنگتان را مورد هدف قرار میدهد. شخصیت الهی و انسانیتان ضایع میشود، فطرتتان مورد هدف قرار میگیرد و بمباران میشود. خب این یک. همین یک جمله. میتوانیم زیارت امام رضا(ع) بیاییم و بگویم ما شیعه هستیم و بگویند در فلسطین ظلم شد، در یمن دارد این جنایات میشود، هزاران نفر دارند از گرسنگی و وبا میمیرند، هزاران هزار کودک دارند از گرسنگی میمیرند و از بین میروند همین حقوق بشریهای دنیا محکوم هم نمیکنند، خبرش هم در رسانههایشان منتشر نمیکنند. اینجا دیگر حقوق زن، حقوق بشر، حقوق کودک، اصلاً مهم نیست. میتوانید بگویید به ما چه؟ حضرت رضا(ع) میگویند نمیتوانید بگویید به ما چه! ظلم در منطقه و ظلم در داخل خود کشور بشود، اختلاس، رشوه، باندبازی، رانتبازی همه اینها ظلم است. امام رضا(ع) فرمود ظلم، دین و دنیایتان را هر دو را تخریب میکند. در تعبیر دیگر به اینهایی که میگویند ما بیطرف هستیم فرمودند هرکس در نبرد عدل و ظلم، ظالم و مظلوم بیطرف باشد و بگوید برای ما فرقی نمیکند اینها به آن ملت ظلم میکنند به ما چه! ما که نه سر پیازیم! نه ته پیازیم! ما داریم زندگیمان را میکنیم فرمود دین و دنیایتان را با هم از دست داد و دادید. « مَنْ أَحَبَّ عَاصِیاً فَهُوَ عَاصٍ...» هرکس جریان عصیانگر را ببیند، اشخاص و جریانهای عصیانگری که در برابر حق عصیان کردند و خط قرمزهای حقیقت و عدالت و توحید را زیر پا گذاشتند هرکس اینها را ببیند و علیه اینها نشورد و مرگ بر او نگوید، حتی نسبت به آن سمپاتی داشته باشد فَهُوَ عَاصٍ؛ خودش هم جزو آنهاست. امام رضا(ع) فرمودند هرکس در سطح جهان ظلم ببیند و رضایت بدهد و بگوید حالا باشد! بگویند موضع بگیر، بگوید به ما چه؟ فَهُوَ عَاصٍ؛ جزو آنها هستی. در دنیا با آنها هستی و در آخرت با آنها محشور میشوی. «وَ مَنْ أَحَبَّ مُطِیعاً فَهُوَ مُطِیعٌ...» هرکس جریانهایی که در مسیر حق هستند و فرمان خدا را اطاعت میکنند، عدالتخواه و مجاهد هستند، مؤمن هستند، مصلح هستند، هرکس آنها را دوست داشته باشد از آنهاست فَهُوَ مُطِیعٌ. یعنی دوتا جبهه داریم. جبهه اطاعت و جبهه معصیت. جبهه عدل و جبهه ظلم. دلتان با هر کدام باشد یا بیتفاوت باشید که وقتی بیتفاوت هستید شما جزو جبهه ظالم میشوید، چون یکی دارد ظلم میکند و تو نگاه میکنی یعنی تو به این ظلم راضی شدی، پس بیطرف هم کنار ظالم است. فرمود در دنیا نمیتوانید بگویید بیطرف، چون همه جا نبرد اطاعت و عصیان هست، یا صورت مسئله را نمیفهمی باید بفهمی و الا انسان نیستی و فهم انسانی نداری. یا میفهمی و احساس نداری، کرخت هستی، بیاحساسی، فاقد شعور انسانی هستی باز هم میتوانی بیطرف باشی، کسی که بیطرف است دارد اعتراف میکند به این که شعور ندارد! اعتراف به بیشعوری. یا اعتراف میکند که شعور ندارد یا اعتراف میکند که احساس ندارد. امام رضا(ع) میفرماید در درگیری توحید و شرک، یا عدالت و ظلم، در سطح جهان در شرق و غرب عالم، ما یک خانواده 7 میلیاردی هستیم. تمام بشر فرزندان آدم و حوا هستند همه خواهر و برادریم. 5 قاره عالم برادران و خواهران ما هستند. امام رضا(ع) فرمودند اگر بیتفاوت باشی معنیاش این است که اگر کنار جبهه مطیع نباشی کنار جبهه عاصی هستی، تو در آنها هستی. و بعد فرمودند که: «وَ مَنْ أَعَانَ ظَالِماً فَهُوَ ظَالِمٌ...» هرجا ظلم ببینی لبخد بزنی و حمایتشان کنی و کمکشان کنی ولو با نوشتن یک مطلب به نفع صهیونیستها بگویی، یک چیزی به نفع آمریکا و حکومت آمریکا، علیه دهها ملت مظلوم میگویید، یک توجیهی به نفع آل سعود بکنی علیه مظلومین یمن و عربستان و بحرین باشد یا داخل کشور، یک جریانی در این قضیه اقتصادی یا سیاسی یا فرهنگی ظلم کرده، یک گروهی یا باندی یا شخصی، اینجا بگویی من کاری ندارم، خود سکوت، کمک به اوست! سکوت و اعلام بیطرفی کمک به ظالم است. چون ظالم میگوید اگر کار من بد بود چرا این همه ساکت هستند؟ سکوت اینها یعنی من مشکلی ندارم. حضرت رضا(ع) فرمودند: «وَ مَنْ أَعَانَ ظَالِماً فَهُوَ ظَالِمٌ وَ مَنْ خَذَلَ عَادِلًا فَهُوَ خَاذِلٌ...» هرکس یک جریان عدالتخواه را ببیند که درگیر شده و این او را تنها بگذارد کمکش نکند و بگذارد این ضایع بشود، بگذارد ذلیل بشود و بگذارد او شکست بخورد، فرمودند او هم ظالم است. یعنی لازم نیست طرفدار جبهه ظلم باشی تا ظالم باشی، اگر ببینید مظلومی در جهان دارد له میشود و تو بگذاری له بشود، خاذل؛ یعنی بگذاری دچار خذلان بشود فَهُوَ ظَالِمٌ؛ چون در تمام خونها دست داری. کسی که میگوید من با اسرائیل بازی میکنم برای این که مدال بگیرم و تعهد به باشگاهم دارم این پذیرفته که دستش در خون هزاران فلسطینی آلوده بشود. گفت من کنار اینها هستم! یعنی اینها کار مهمی نکردند، چیز بدی نگفتند، یا اگر بوده اینقدر بیاهمیت است که به یک فوتبال نمیارزد. موسیقیاش هم همینطور است، هنرپیشهاش هم همینطور است مهندسش هم همین است، پزشکش هم همین است، مخترع و کاشف و دانشمند و یک ریاضیدان و فیزیکدان میگوید برای من فرقی نمیکند. بمب اتم را چه کسی ساخته است؟ بمب اتم را نظامیان و سرویسهای جاسوسی نساختند بمب اتم را دانشمندان ساختند. اگر از آنها میپرسیدی که آقای فیزیکدان و آقای ریاضیدان چه کار داری میکنی؟ بگویند ما داریم کار علمی میکنیم من بیطرف هستم. آقا بمب اتم داری برای چه کسی میسازی؟ بعد با این بمب چه کار میکنند؟ این بمب باعث تسلط ظالم بر مظلوم میشود، تو داری فرمول فیزیک روی تخته مینویسی، میگویی کار علمی است من هم بیطرف در سیاست هستم بعد تو فرمول فیزیک ننوشتی، تو شریک هستی مثل کسی که شاسی شلیک بمب اتم را فشار داد، تو هم مثل او شریک هستی. آقا من دانشمندم من در این مسئله کاری ندارم، من تعهد علمی دارم! من قرارداد امضا کردم حقوقم باید حلال باشد! به من گفتند این 6تا معادله را حل کن! من دارم معادله حل میکنم! نه؛ تو داری جنایت میکنی، تو آدمکش هستی! تو آدمکش هستی، فیزیک و ریاضیاتت در خدمت جنایت است خودت هم میدانی. تو بیطرف نیستی دروغ میگویی. آقا چرا موسیقی اینطوری با این محتوا خواندی؟ موسیقی با این محتوا و با این اثر؟ من هنرمندم! چرا این فیلم را رفتی بازی کردی؟ چرا سناریویی که به تو سفارش دادند سناریو با این جهتگیری نوشتی؟ جهت این کاریکاتور چیست؟ به نفع توحید است یا شرک است؟ به نفع عدل است یا ظلم است؟ این در جهت تربیت بشر است یا ضد تربیت است؟ این در جهت اصلاح امور جامعه و تکامل بشر است یا در جهت سقوط بشر است؟ آقا با ما این حرفها را نزن، هنر سیاسی نیست، موسیقی سیاسی نیست، اینها را سیاسی نکنید من دارم کار متخصصانه انجام میدهم نسبت به آن قرارداد و تخصصم تعهد دارم، من دنبال علم متعهد، هنر متعهد، فیزیک متعهد، فوتبال متعهد، نیستم سیاسیاش نکنید. آقا سیاسی هست تو داری الآن کار سیاسی میکنی منتهی در جبهه باطل قرار گرفتی! جبهه باطل سیاسی نیست جبهه حق سیاسی است؟
نکته دوم؛ مسلمان باید همه کارش مسلمانانه باشد. مسلمان، یعنی من در جبهه توحید و عدل هستم. خب حالا تخصص تو چیست؟ رانندهام. خب رانندگیات باید به توحید و عدالت متعهد باشد، نباید در خدمت جرم و جنایت راننده بشوی. آقا رانندگی به تعهد کاری ندارد رانندگی برای رانندگی! هنر برای هنر! دروغ میگویی هنرت برای هنر نیست هنرت برای دلار است! رانندگیات برای دلار است. آقا خوانندگی برای موسیقی، دروغ میگویی موسیقی را طوری میخوانی و اجرا میکنی برای پول، برای شهرت، برای شهوت. تو هم متعهد هستی منتهی به اینها متعهدی. موسیقی یا کمک به رشد بشر است یا درجهت سقوط بشر است، ورزش هم همینطور است، فقه و اصول هم همینطور است. تفسیر قرآن هم دو جور است، تفسیر متعهدانه و متعهد به هدف قرآن. یا تفسیر الفاظ قرآن بدون تعهد به هدف قرآن. حتی ممکن است شما فقیه و مفسّر قرآن باشی در جهت ظلم، مگر آن آخوندی که فتوای قتل سیدالشهداء را در کربلا داد مگر آیه و حدیث نخواند؟ او گفت من فقیه هستم فتوا داد. فقه و اصول و قرآن هم در خدمت یا حق است یا باطل، یا عدل است یا ظلم! – این را دقت کنید – عزاداری امام حسین(ع) هم میتواند حسینی باشد یا عزاداری یزیدی باشد! خیلی جالب است. مثل این شیعههای لندنی که میگویند آقا امام حسین را دیگر سیاسیاش نکنید یک امام حسین را بگذارید برای ما بماند، بگذارید با آقایمان حال کنیم! دیگر به بیبیزینب و بیبیرقیه کاری نداشته باشید، بیبیزینب و بیبیرقیه را برای ما بگذارید یک شام غریبانی هست، این را دیگر سیاسی نکنید. خب امام حسین(ع) برای چه شهید شد؟ خودش گفت برای امر به معروف و نهی از منکر، برای اصلاح امت جدّم، گفت مثل منی هم با مثل یزید بیعت نمیکند. نه این که من با یزید بیعت نمیکنم بلکه مثل منی هم با مثل یزید بیعت نمیکند. مگر اینها سیاست نیست؟ پس سیاست چیست؟ امام حسین را سیاسی نکنیم؟ شما حسین را سیاستزدایی کردید اتفاقاً باز هم سیاسی است، منتهی عزاداری امام حسین را در جهت توجیه باطل و ظلم سیاسی کردید این هم سیاسی است منتهی در جبهه ظلم و باطل. با اسم حسین هم اگر «مَنْ أَعَانَ ظَالِماً فَهُوَ ظَالِمٌ...» هرکس به ظالم کمک کند ظالم است. آقا نیمه شعبان را سیاسی نکنید بگذارید به عشق آقا نیمه شعبان حال کنیم. امام زمان(عج) قرار است بیاید چه کار کند؟ ما منتظر چه هستیم؟ منتظر عدالت جهانی هستیم. عدالت جهانی یعنی براندازی یا اصلاح تمام این حکومتهای فاسد در جهان. این سیاست نیست؟ اگر این سیاست نیست پس سیاست چیست؟ امام حسین(ع)، امیرالمؤمنین(ع)، امام حسن(ع)، تا امام زمان(عج)، سیاسیترین سیاسیون هستند همه کارشان سیاسی است. آقا عزاداری را سیاسی نکن، زیارت امام حسین(ع) را سیاسی نکن. مثل یک آقایی گفته بود این پیادهروی اربعین را دیگر سیاسی نکنید! پیادهروی اربعین برای چی هست؟ برای این است که امام حسین(ع) خوشحال بشود؟ امام حسین(ع) منتظر پیادهروی ماست؟ زیارت امام حسین(ع) به سود ماست یا به سود امام حسین(ع)؟ زیارت امام رضا(ع) تأمین منافع امام رضا(ع) است یا تأمین مصالح ما؟ خون حسین سیاسی است، شیعه آب خوردنش هم سیاسی است آب هم که میخورد میگوید سلام بر حسین و لعنت بر یزید! آب خوردنت هم سیاسی است. حسین در راه اصلاح سیاست شهید شده، آن وقت تو میگویی آقا راهپیمایی اربعین را سیاسی نکنید. سیاسی بله به معنی جناحی و شخصی بله. اما سیاسی به این معنی که دنیا باید بفهمد که میلیونها میلیون آدم دارند به سمت حسین میروند و تمام این میلیونها نفر در جبهه سیاسی هستند. جبهه ضد استکبار، ضد کفر، سیاسیاش نکن، یعنی بیخاصیتش کن! امام(ره) حتی اول انقلاب میگفت حتی ورزشکاران ما که میروند اخلاق و اخلاق اسلامی و ادب رعایت کنند و قوی هم ورزش کنند و ورزش را هم در خدمت صدور انقلاب قرار بدهند. دهه 60 این کاملاً پذیرفته شده بود که پوشش یک خانم ورزشکار که آنجا میرود مدال هم میگیرد در عین حال با عفت و حجاب، این هم ورزش و تفریح است و هم سیاست در خدمت عدالت است و دعوت بشریت به حق است. دارد شعار میدهد زن میتواند در خدمت دین باشد بیآنکه برهنه باشد و تبدیل به کالای جنسی بشود. و خیلی جالب است این کار از ورزشکاران خانمهای ما شروع شد و امروز در کشور دارند این کار را میکنند چون اینها کردند و دیدند میشود. حتی در قضیه مسابقات جهانی المپیک اخیراً که در برزیل بود در تیم شمشیرزنی آمریکا یک خانم باحجاب مسلمان بود مدال طلا آورد. تنها ورزشکار آمریکایی که ما خیلی خوشحال شدیم طلا آورد این بود چون آمریکا از همه مدالها سوء استفاده سیاسی میکند بعد به بقیه میگوید ما این هستیم! الآن شما ببینید آمریکا، روسیه، چین، بیشترین مدالهای جهان را میگیرند برای این که اینها روی این قضیه میلیاردها پول صرف میکند و میگوید این سیاسی است و ما باید با این سیادت خودمان را نشان بدهیم در بُرد و باخت فقط ورزشی نیست، اصلاً میدانید که المپیک یک کپیبرداری از روی ورزشهای رزمی بود که قبلاً در ارتش روم اجرا میشده است. ورزشهای رزمی که در همه پادگانهای ارتش بوده است، این که مرکز آن یونان باشد اسم آن المپیک باشد، المپیک و المپیاد و این که چه مراسمی داشته باشد، آن تاجی که شعله را روشن میکند یک تاج یونانی و رومی است، همین هم سیاسی است و الا اگر این جهانی باشد چرا آرم همه ملتهای جهان در آن نباشد؟ چرا هر تیکهاش سنت یکی از قارهها گرفته نشود؟ چرا همهاش باز باید اروپایی باشد؟ همه چیزش سیاسی است منتهی هوشمندانه سیاسیاش میکنند. بعد اگر جواب مقابل به آن بدهی میگویند اینها دارند سیاسیاش میکنند. امام رضا(ع) فرمودند که: «فی اعمال السُّلطان» کنار حکومتها و قدرتهای فاسد جهانی و ابرقدرتها نایستید. به اینها لبخند نزنید، سکوت نکنید، سازش نکنید نگویید ما بیطرف هستیم. نگویید مهم نیست اسرائیل، فلسطین، آمریکا، مهم نیست. «الدُّخولُ فی أعمالِهِم...» اگر با اینها قاطی شوید «و العَونُ لَهُم...» به یک نحوی اینها را کمک کنید ولو این که توجیه کنید و بگویید ما اینها را به رسمیت شناختیم کسی میرود با اسرائیل بازی میکند میگوید من اسرائیل را به رسمیت شناختم، و دارد میگوید که من پای 60- 70 سال جنایت را امضاء کردم برایم مهم نیست، اینها را گفت. مثل کسی که کربلا اتفاق میافتد یزید سیدالشهداء(ع) را میکشد بعد طرف دارد رد میشود مثلاً هنرمند است، یا ورزشکار است یا بلد است خوب ملق بزند، بعد بگوید ما که در این قضیه جنگ حسین و یزید بیطرف هستیم ولی خب حالا که جنگ تمام شده سپاه ابنزیاد گفته که بیا برایمان یک کم بخوان و برقص ما خستگی در کنیم! اینقدر پول میدهد این هم پروتکل! بگوید من به پروتکل و تعهدم پایبند هستم من اصلاً کاری به سیاست ندارم من به حسین کاری دارم نه به یزید! ما بیطرف هستیم. به ما پول میدهند ما هم هنر برای هنر! الآن هرچه بخواهید برایتان ملق میزنم! همین ملق زدنت کمک به دشمن است چون تو داری میگویی این خونها را بشورید این خونها شستنی است. چرا در زیارت عاشورا میگویید که نفرین بر آنان که حسین را کشتند. نفرین بر آنان که اسبهای قاتلان حسین را زین کردند و لگام زدند و نفرین بر آنان که شنیدند و سکوت کردند همه اینها در خون حسین دست داشتند برای این که اگر اینها اعتراض میکردند و اگر اینها همراهی نمیکردند یزید و ابنزیاد جرأت نمیکرد وارد کوفه بشود وقتی دید که خیلیها ساکت شدند و خیلیها هم دارند همکاری میکنند. قضیه اینهایی که میگویند آقا آمریکا و اسرائیل این کارهای سیاسی را کنار بگذارید، هنر، علم، ورزش و... میدانید قضیه آن کسی است که بعد از قضیه عاشورا، عصر عاشورا دشمن حمله کرد فاطمه دختر امام حسین یک دختر جوانی است میگوید طرف من حمله کردند، یعنی به طرف همه از جمله من حمله کردند، من دیدم سه – چهارتا وحشی دارند طرف من میآیند من هم دختر جوان. میگوید دویدم و فرار کردم اینها هم دنبال من میدویدند. پایم به سنگی خاری گیر کرد زمین افتادم. این بالای سر من رسید من دیدم دیگر هیچ کاری نمیتوانم بکنم، و جدم رسولالله را صدا زدم فریاد زدم وامحمدا! و آن کسی که جلو بود دیدم ایستاد سرش را پایین انداخت و اشک توی چشمانش آمد و در عین حال میخواهید النگو و گردنبد من را بردارد. گفتم به من دست نزن من خودم هرچه بخواهی باز میکنم به تو میدهم. گفت خیلی خب بده. دختر امام حسین(ع) فاطمه(س) که جزو اسرای کربلاست میگوید من دستبندم را باز کردم که به او بدهم دیدم دارد گریه میکند گفتم چرا گریه میکنی؟ گفت چون شما بچههای پیامبر هستید. گفتم خب اگر میدانی ما بچههای پیامبر هستیم چرا داری این کار را با ما میکنی؟ گفت خب اگر من این دستبند را از شما نگیرم یکی دیگر میآید میگیرد چه فرقی دارد! خب من بگیرم که بهتر است. دقیقاً کسانی که میگویند آمریکا و اسرائیل به ما مربوط نیست و یک کاری میکند که از کنار آن من رد شدم، مهم نیست، هزاران نفر را کشتند به من چه! من میخواهم فوتبال بازی کنیم! خب بازی کن. من میخواهم فیلم بازی کنم! چه فیلمی بازی میکنی؟ در فیلم میروی لخت مادرزاد برهنه میشوی برای خودت که شرف قائل نیستی، برای ملت ایران و ملت خودت هم که شرف قائل نیستی، مدام هم اسم آن را هنر و منافع و هنر آزاد میگذاری! هنر آزاد نیست. اتفاقاً وابستهترین و حقیرترین هنر است چون این هنر فقط در خدمت لذتهای خودت است آن هم لذتهای پست شخصیات. میخواهم این را عرض کنم، یکی از راهکارهای آنها این است میگویند هنر، ورزش، موسیقی، سینما، علم، دانشگاه، المپیاد ریاضی و... اینها بیطرف است. اولاً اصلاً امکان ندارد اینها بیطرف باشد چون اینها یا در خدمت ظالم قرار میگیرد یا در خدمت مظلوم. تو میتوانی این علمت را به محرومین کمک کنی میتوانی بروی به ظالم کمک کنی. بیطرف نیستی دروغا میگویی. تو طرف هرجا که پول بیشتر باشد میروی! تو متعهد به پول هستی. آن طرف متعهد به دین و متعهد به حقوق مظلوم است و تو متعهد به پول هستی. هی نگو شما متعهد نیستید ولی ما متعهدیم. تو هم سیاسی هستی، منتهی تو در سیاست جبهه باطل هستی. اینها را خیلی دقت کنید چون این شعارها خیلی رایج است. این جریان لیبرالیزم و سرمایهداری به تمام مکاتب میگوید ایدئولوژی، میگوید ایدئولوژی بد است، ایدئولوژی خوب نیست، فراتر از ایدئولوژی، فربهتر از ایدئولوژی باید باشیم بعد خودش از همه ایدئولوژیها ایدئولوژیتر است به مفهوم تصلّب و به مفهوم تعصّب نسبت به منافع و موازین خودش. منتهی اسم همه را ایدئولوژی گذاشتند بعد میگویند دوران ایدئولوژی گذشته است دوران عقل و علم است و ما عقل و علم و مدرنیته هستیم.
فردا شما تخصص پیدا میکنید میگویید آقا پزشکی را سیاسی نکن! سیاست یعنی چی؟ گور پدر سیاست! سیاست را ولش کن. پزشکی و علم پزشکی، مهندسی، فیزیک، شیمی، همه علوم، تهش دارد کجا مصرف میشود؟ تو میتوانی یک پزشک باشی و بمب میکروبی تولید کنی، میتوانی هم یک پزشک باشی به دنبال شفا و علاج بشر و در خدمت بیماری باشی، خب این پزشکی هم سیاسی شد. بالاخره تو یا دزدی میکنی یا نمیکنی، یا خیانت میکنی یا نمیکنی، یا از این تخصص خود سوء استفاده میکنی یا نمیکنی. خب این سیاسی شد. اصلاً هر مفهومی که اجتماعی میشود سیاسی میشود ولو اسم آن را سیاسی نگذارید. سکوتتان هم سیاسی است، سکوت در شرایطی که یک درگیری بین حق و باطل در جریان است، سکوت تو هم سیاسی است. لذا امام رضا(ع) فرمودند اگر سکوتتان باعث بشود جبهه حق تنها بماند ضعیف بشود و شکست بخورد «فهو ظالم» تو هم جزو ستمگران هستی و تو هم در ذبح حقیقت دست داشتی تو نگو من هنرمند بودم من ورزشکار بودم، من دانشمند بودم، سیاستمدارش میگوید ما سیاسی نیستیم شغلمان سیاستمداری است! اگر سیاست یعنی کلاهبرداری و حقهبازی، پس هیچ کس نباید سیاسی باشد. امام(ره) را سال 42 گرفته بودند سرهنگ آمده بود به امام گفته بود آقاجان شما چه کار میکنید؟ آخوند هستید پیرمرد هستید بنشینید درسهایت را بده و کارهای دینیات را انجام بده، به سیاست چه کار داری؟ سیاست پدرسوختگی است بگذار برای ما. تو برو کارهای مذهبیات را بکن. امام(ره) گفت آن سیاستی که پدرسوختگی است برای شما ما اصلاً به آن کاری نداریم. آن سیاستی که من دنبال آن هستم همان کاری بوده که جدّم رسولالله و امیرالمؤمنین و سیدالشهداء (سلامالله اجمعین) کردند. آن سیاستی که ما دنبال آن هستیم سیاست پدرسوختگی نیست آن برای شما. شما بیطرفترین فیلم را بساز، بیتفاوتترین تئاتر را اجرا کن، تهش ببین همین هم یک آثار اجتماعی، اخلاقی، سیاسی دارد یا ندارد؟ سکوت تو حرف میزند. سکوت هم سیاسی است. حضرت رضا(ع) فرمودند: «الدُّخولُ فی أعمالِهِم و العَونُ لَهُم و السَّعیُ فی حَوائجِهم عَدیلُ الکُفرِ،» - خیلی تعبیر عجیبی است – هرکس در جبهه ظلم و استکبار قرار بگیرد الدُّخولُ فی أعمالِهِم؛ در کارهایشان داخل بشود با آنها قاطی شود و العَونُ لَهُم؛ کمکشان کند و السَّعیُ فی حَوائجِهم؛ یکی از نیازهایشان را برطرف کند ولو این که آنها احتیاج دارند به این که در مورد آنها سکوت بشود یا به مشروعیت و به رسمیت شناخته بشوند که این کار را بکند، فرمودند همه اینها عَدیلُ الکُفرِ؛ اینها شانه به شانه کفر است. فهمیدید چه شد؟ امام رضا(ع) میفرمایند اگر هر روز زیارت من بیایید ولی یک جایی ظلمی در جریان است، استکباری هست، ظالم و مظلوم است، بیطرف باشید، در بازیشان قاطی شوید و توی زمین آنها بروی بازی کنی که یک جوری به رسمیت شناخته بشوند عَدیلُ الکُفرِ، کافر هستی! شانه به شانه کفر هستی. «و النَّظَرُ إلَیهِم على العَمدِ مِنَ الکبائرِ التی یَستَحِقُّ بهِ النارَ» امام رضا(ع) میفرمایند حتی اگر عمداً به آنها نگاه کنی و آنها از این نگاه یک استفاده تبلیغاتی ببرند که ما مورد توجه هستیم ما را قبول دارند و النَّظَرُ إلَیهِم على العَمدِ؛ اگر از روی عمد ولو با یک نگاه، و با یک سکوت، به اینها کمک کنی مِنَ الکبائرِ التی یَستَحِقُّ بهِ النارَ. از گناهان کبیرهای است که بخشیده نخواهد شد و همان کافی است که اهل آتش و عذاب آخرت باشی. حالا بگو من ورزشکار بیطرفم! من فوتبالیست سیاسی نیستم! من هنرمندم! من موسیقیدان هستم! من دانشمندم! من متخصص هستم کاری به تعهد ندارم! حتی یک نگاه اگر بکنی که آنها از این نگاه استفاده کنند و به نفعشان تمام بشود فرمودند این عدیلالکُفر؛ این شانه به شانه کفر است و گناه کبیرهای است که مستحق آتش خواهی شد، کافر هستی. هرچه هم میخواهی به حرم و زیارت برو. «إیّاکُم و مُخالَطَةَ السُّلطانِ...» رسول خدا فرمود بپرهیزید از این که با صاحبان سلطه و قدرتمندان ظالم و فاسد قاطی بشوید 1) «فإنّهُ ذَهابُ الدِّینِ،» دینتان بر باد رفته و دیگر مسلمان نیستید. 2) «و إیّاکُم و مَعُونَتَهُ،...» مخالطه هم نه، یک رده پایینتر بیا، مخالطه یعنی این که با اینها قاطی میشوی رفت و آمد و وصلت پیدا میکنی، حمایتشان میکنی، در میتینگهایشان شرکت میکنی، میگوید اصلاً مخالطه هم نه، بلکه پایینتر، یک کمکی ولو غیر مستقیم، این هم همینطور. «فإنّکُم لا تَحمَدُونَ أمرَهُ» شما که به زبان وقتی از شما سؤال میکنند میگویید ما اینها را قبول نداریم، لا تَحمَدُونَ أمرَهُ؛ اینها را ستایش نمیکنید و تعریف علنی از اینها نمیکنید بلکه میگویید ما بیطرفیم ولی تو عملاً بیطرف نیستی.
هشتگهای موضوعی